خانه‌ای برای صدای ایمان و امید

مادر بی حرم

برای مادرم مادر بی حرم

کشیدم یه گنبد طلایی توی دفترم

انگار دلم شکست یه کوه غم نشست

‌یهو دلم بارونی شد گونه های ترم

سنم کمه ولی فرزند خودتم

موقعش که برسه من مثل تو میشم

سنم کمه ولی خوب اینو میدونم

هر چی شد تا تهش با امامم بمونم

یه چادر خاکی که سوخته تو آتیش

مادری با قد خم با پهلوی کمون

یعنی یه ذره جا تو همه دنیا

واسه ساختن حرم برای تو نبود

سنم کمه ولی فرزند خودتم

موقعش که برسه من مثل تو میشم

سنم کمه ولی خوب اینو میدونم

هرچی شد تا تهش با امامم بمونم

نفس نفس شمیم یاس هوا رو پر کرد

نفس نفس محبتت دلارو پر کرد

فاطمیه رسید و ذکر فاطمه جان

دعای عاشقات شد و دنیارو پر کرد

سنم کمه ولی فرزند خودتم

موقعش که برسه من مثل تو میشم

سنم کمه ولی خوب اینو میدونم

هرچی شد تا تهش با امامم بمونم

دیدگاهتان را بنویسید