خانه‌ای برای صدای ایمان و امید

شهید ترور

گفتند دست از این وطن از مردمش بردار

برگرد و چشمت را ببند انگار نه انگار

گفتند ثروت های دنیا می شود سهمت

در فکر جانت باش و ایران را به ما بسپار

او گفت عاشق جان و مالش را نمی بیند

جان و دل و خون و تن و روحم فدای یار

خشم منافق تیر شد شلیک شد سویش

کشتند و با خون فروغی زنده شد ایثار

ما بذر عشق حسینیم می افتیم بر خاک

پس بیشتر می شویم

فرزندان روح خداییم بکشند ما را

بیدارتر می شویم

دیروز در جواب تکبیر

گلوله شد سهم کودک و پیر

به جرم پوشش زنی جوان را

به جرم یک عکس این و آن را

چشم هایی که منتظر شد

چه آرزوها که منفجر شد

چه در خیابان چه در حرم ها

چه وقت شادی چه بین غم ها

کنار کوچه میان بازار

چه کودکانی به زیر آوار

امروز هم به جرم بودن

به جرم از عشق او سرودن

به خون کشیدند دفترم را

عزیر دل های کشورم را

دوباره کودک دوباره زنان

دوباره احساس این وطن را

و چون ندیدند سازشم را

نشانه رفتند دانشم را

همیشه از تو همین بوده است

ترور فقط سنت یهود است

ما بذر عشق حسینیم می افتیم بر خاک

پس بیشتر می شویم

فرزندان روح خداییم بکشند ما را

بیدارتر می شویم

خواندم کتاب این شهیدان خدایی را

نام بهشتی باهنر نام رجایی را

صیاد ها را در کنار حاج قاسم ها

صد ها پرنده تر، ز مرغان هوایی را

ما مرگ صهیونیم و بر آن ها خدا باید

نازل کند با دست ما هر دم بلایی را

چیزی نمی ماند از این ننگ بشر بر خاک

خیبر شکن آغاز کن جنگ رهایی را

دیدگاهتان را بنویسید