یکی بود یکی نبود یه امانت مهم هست
که بابا بزرگ سپرده به بابام از دهه شصت
اگه نوبتی باشه دیگه از امروز نوبت من هست
دیگه وقتش شده بیاد روی شونم
براش میخونم با دل و جونم
یه امانت که حاصل دورانه
برام آرمانه اسمش ایرانه
میمونم به پاش الهی فداش
لازم باشه من میمیرم براش
یکی بود یکی نبود من دارم یه قصه میگم
توی اون دوازده روز که میگفت بابا بزرگم
اگه هر کی به وطن نگاه چپ کرد وایسا محکم
گفت تو سختیا پشت و پناهت خداست
نوک قله پیداست آینده سهم ماست
میگه ما دشمن حرف ظلم و زوریم
ما دنبال نوریم سرباز ظهوریم
میمونم به پاش الهی فداش
لازم باشه من میمیرم براش