آخرش میرسه تا به ناکجا
با عشق وقتی که آغاز کنی
یه نشونه هست برای زهرایی شدن
اینکه بی نشونه پرواز کنی
دلت از تبار هفتاد و دو تن
برگ سبز تا سهم اون رهایی شه
قسمتش بوده که به جای فرات
توی موج دجله کربلایی شه
تو همون ستاره ای روی زمین
یه بدرِ کامل رو صورتت
تو همون مزار بی نشونه ای
ماهیا میان واسه زیارتت