خانه‌ای برای صدای ایمان و امید

سنوار

He was just a boy, born in the darkest night

(او تنها یک پسر بود که در تاریک‌ترین شب متولد شد)

Fighting every shadow, seeking out the light

(با هر سایه‌ ای می‌ جنگید و نور را جستجو می‌ کرد)

Sinvaar stood tall, against all the cries

(سنوار با عظمت ایستاد در برابر همه فریاد ها)

A warrior’s heart, reflected in his eyes

(قلب یک جنگجو در چشمانش منعکس بود)

He was a hero, a legend on the rise

(او یک قهرمان بود افسانه‌ ای در حال ظهور)

Fighting for the God, no fear in his eyes

(برای خدا می‌ جنگید بدون هیچ ترسی در چشمانش)

Even in the end, though his body lay still

(حتی در پایان گرچه پیکرش بی‌ جان افتاده بود)

Sinvaar never broke, he had unshaken will

(سنوار هرگز نشکست او اراده‌ ای تزلزل‌ ناپذیر داشت)

از کودکی جنگید با تاریکی‌ ها

ردای شجاعت بر تنش از ابتدا

سینوار ایستاد بی‌ هیچ ترس و شک

قلبش همیشه بود با نور و درک

او قهرمانیست افسانه‌ ای بی‌ نظیر

برای خدا جنگید بدون هیچ گریز

حتی در پایان تنش بی‌ جان و سرد

بازم شکست نخورد و او جاودانه گشت

قامَ بِهَيبَتِه يُناضِلُ الشَرور

(با هیبت خود ایستاد با بدی‌ها و شرارت‌ها مبارزه می‌کند)

سِنوارُ الشَهيد واكَبَ النّور

(سنوار شهید همگام با نور شد)

ظَلَّ واقِفاً رَغْمَ كُلِّ الألَم

(به رغم تمام دردها ایستاده باقی ماند)

بِيَدِهِ يُرَفرِفُ لِلْحَقِّ عَلَم

(در دستانش پرچمی برای حق در اهتزاز است)

از کودکی جنگید با تاریکی‌ ها

ردای شجاعت بر تنش از ابتدا

سینوار ایستاد بی‌ هیچ ترس و شک

قلبش همیشه بود با نور و درک

او قهرمانیست افسانه‌ ای بی‌ نظیر

برای خدا جنگید بدون هیچ گریز

حتی در پایان تنش بی‌ جان و سرد

بازم شکست نخورد و او جاودانه گشت

دیدگاهتان را بنویسید