تو را یل قبیله زاده اند
به دوشت این علم نهاده اند
به دست توست سپاه شب اسیر
اراده کن نفس ز خار و خس بگیر
اگر علم کنون به دوش توست
نوید حق به یک خروش توست
به دست تو سپاه شب اسیر
راهی شو ره روشن از من چون کوه آهن
جاری شو تا ردت آتش زند به خرمن
برپا خیز از جا کن بنای کاخ دشمن
تو وارث فتوح خیبری
برون شو از قیام حیدری
به تیغ خود به رهروان زدی
ز جام کس سرای هرستمگری
قدم بنه چنان پیمبری
که بشکند بتان دیگری
شبی پر از نشانه می رسد
صدای جاودانه می رسد
نوید حق به حق عیان شود
زمین پر از صدای آسمان شود
طلایه دار این سحر تویی
بر این نشان مفتخر تویی
راهی شو ره روشن از من چون کوه آهن جاری شو تا ردت آتش زند به خرمن برپا خیز از جا کن بنای کاخ دشمن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *